خیال من
بی تو، مهتاب شبی ، باز از آن کوچه گذشتم (فریدون مشیری) موضوع مطلب : آهای سیزدتون بدر دشمناتون در به در گرفتاریاتون زود بدر خوشیهاتون هزار برابر . . . ساقی گل و سبزه بس طربناک شده ست / دریاب که هفتهی دگر خاک شده ست می نوش و گلی بچین که تا در نگری / گل خاک شده ست و سبزه خاشاک شده ست (با آرزوی روزی شاد در کنار طبیعت) . . . نمی دونم چی شد سیزده بدر شد / گوشم از جیغ و داد و نعره کر شد به یاد تعطیلات رفته از دست / غم و غصه کنارم همسفر شد از آجیل شب عید مونده تخمه / تموم پسته ها زیر و زبر شد رو پیچ و تاب سبز سبزه ی عید / گره از بخت ما هم کور تر شد عروس تنگ من ، زندانی عید / از آن قصر بلوریش به در شد دروغ سیزده هر ساله ی ما / عجب عیدی به نیکویی بسر شد ! موضوع مطلب : باغ را آب زنید ، بر هوا عطر زنید خواب را رام کنید ، تا خدا اذن دهد شیر را باز کنید ، چهره را تر کنید رو به آن گنبد فیروز رنگ ، خواهش پاکی طینت بکنید دست چپ را کاسه ی آب کنید ، دست راست را به آبی ها پاک کنید دست چپ را چنان و سر وپا را مسح کنید تکبیرة الاحرام را همچو سرو سر و پا عزت ، بر زبان جاری کن حمد و آن سوره ی پر در و دوا ، به زبانی خا لص بر زبان جاری کن کمرت را خم کن ، نه برای آدم که برای بی نهایت گستر سجده ات را چنین بپا کن : تنها انگار خدا را بینی سجده اول را ، معنی کن : که انگار تو خاکی بودی بردار سرت از سجده همچو آن روز که در دنیا پا بنهادی سجده ی دوم را روز مرگت پندار که چه سان در خاک شدی لا حول و لا قوة الا را همان روز قیامت بینی ، که تو را رو سفید محشور کنند دست را غنچه کن و باز گدایی خداییش کن وهیچ شرمی به دلت راه مده تا به پایان آمد این سیر و سفر تو سلامی به خاتم و آل عبا و همه پاکان بفرست و نمازت را به ذکری ز بانو مزین گردان و در آخر صلوات « اللهم صل علی محمد و آل محمد »
ابراهیم نجاتی عمله(شاعر نوجوان) دوم تجربی موضوع مطلب : آخرین مطالب پیوندها لوگو آمار وبلاگ بازدید امروز: 10
بازدید دیروز: 5
کل بازدیدها: 31874
|
|